- زمان مطالعه : 7 دقیقه
در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی، روزنامهها نقش پررنگی در زندگی فرهنگی و سیاسی مردم ایران داشتن؛ اونم تو دورانی که نه خبری از کامپیوتر بود، نه چاپگر لیزری، نه حتی نرمافزارهای طراحی صفحه. با این حال، روزنامهها هر روز صبح میرسیدن؛ با ستونهای مرتب و عکسهایی که کیفیتشون با استانداردهای اون زمان، واقعاً چشمگیر بود. اما سؤال اصلی اینه: چطور این کار انجام میشد؟ تو این مقاله، قراره نگاهی بندازیم به روند تولید روزنامه تو اون سالها؛ از چاپ متن گرفته تا درج عکس، با همهی ابزارها و مهارتهایی که تو دنیای تماماً آنالوگ دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی، باعث میشدن چیزی به اسم «روزنامه» هر روز متولد بشه.
حروفچینی: تایپ بدون کیبورد
اولین مرحلهی تولید هر روزنامه، حروفچینی بود؛ همون کاری که امروز با یه لپتاپ و کیبورد تو چند دقیقه انجامش میدیم. اما اون موقع همهچی دستی و مکانیکی بود.
حروفچینی دستی (چاپ سربی)
تو سادهترین حالت، حروفچینی یعنی واقعاً «چیدن حروف». هر حرف، یه قطعهی کوچیک فلزی (معمولاً سربی) بود که اپراتورها با دست میچیدن کنار هم تا یه کلمه یا جمله ساخته شه. این حروف روی یه قالب فلزی (بهاسم فرم) چیده میشدن و آماده چاپ میشدن. کار زمانبر و طاقتفرسایی بود، ولی تو نبود گزینهی سریعتر، همین روش استاندارد صنعت چاپ محسوب میشد.
یک دستگاه Linotype
دستگاههای حروفچینی (Linotype)
کمکم دستگاههایی مثل Linotype وارد بازی شدن. اپراتور متن رو تایپ میکرد، دستگاه خودش حروف رو میساخت و کنار هم میچید و خروجیاش یه نوار فلزی برجسته از متن بود. این نوار مستقیماً تو چاپ استفاده میشد. سرعت کار نسبت به حالت دستی خیلی بیشتر بود.
عکس در روزنامه: ماجرای کلیشهسازی
گذاشتن عکس تو روزنامههای اون دوره خودش ماجرایی مفصل داشت. چون برعکس متن که با قالب فلزی چاپ میشد، عکس با یه تکنیک کاملاً متفاوت وارد صفحه میشد.
نمونه ای از تصویر هافتون شده
هافتونسازی و کلیشه
اول باید تصویر تبدیل میشد به نسخهای قابل چاپ؛ چون چاپ با جوهر سیاه انجام میشد، باید تصویر به صورت نقطهنقطه (هافتون) در میاومد تا سایهروشنها شبیهسازی بشه. این کار با دوربینهای خاص و نگاتیو انجام میشد. بعدش تصویر نقطهدار رو منتقل میکردن روی یه ورق فلزی (معمولاً آلومینیوم یا روی) که بهش میگفتن کلیشه یا زینک.
اسیدکاری کلیشه
حالا نوبت اسیدکاری بود. قسمتهایی از فلز که قرار نبود جوهر بگیرن، با اسید خورده میشدن و بخشهای برجسته باقی میموندن. این کلیشهها میتونستن جوهر بگیرن و عکس رو چاپ کنن.
طراحی صفحه: چسب و قیچی
بعد از آماده شدن کلیشههای متن و عکس، نوبت میرسید به طراحی صفحه. این کار یه ترکیب از مهارت فنی و خلاقیت بود. طراحها با برش و چسبوندن تکهها روی یه ماکت، چیدمان نهایی صفحه رو میساختن. گاهی هم برای دقت بیشتر، از کاغذ شفاف استفاده میشد تا جای دقیق هر عنصر مشخص شه. همهچی با دست انجام میشد، بدون حتی یک پیکسل دیجیتال.
دستگاه لترپرس
چاپ: لترپرس یا افست؟
وقتی صفحه نهایی آماده میشد، چاپ آغاز میشد. بسته به تجهیزات چاپخانه، از یکی از دو روش اصلی استفاده میکردن:
چاپ لترپرس
تو این روش سنتی، فرمهای فلزی آغشته به جوهر بودن و مستقیم روی کاغذ فشار داده میشدن. روش قدیمیای بود ولی کیفیت قابلقبولی داشت.
چاپ افست
توی افست، اول تصویر روی یه لاستیک مخصوص منتقل میشد و بعدش از اون روی کاغذ. این روش سریعتر بود و کیفیت بالاتری داشت، مخصوصاً برای چاپ رنگی یا تیراژ بالا.
حرف آخر
تولید روزنامه تو دهههای ۴۰ و ۵۰ شمسی، یه ترکیب جالب از هنر، مهارت و تکنولوژی مکانیکی بود. از حروفچینی دستی گرفته تا کلیشهسازی و طراحی صفحه با دست، همهی این کارها در نهایت منجر به یه روزنامه میشد که صبح فردا تو دکهها آماده بود. شاید امروز با یه لپتاپ و اینترنت بتونیم یه نشریه آنلاین تو چند ساعت بالا بیاریم، ولی نباید یادمون بره که همهی این راحتیها، نتیجهی راهی هست که اون نسل با زحمت و دقت طی کرده. واقعاً باید کلاه از سر برداشت جلوی اونهایی که با سرب و جوهر، دنیای رسانه رو ساختن.
دیدگاههای پیشنهاد شده
دیدگاه خود را ارسال کنید
از استفاده از کلمات رکیک و خلاف قوانین و غیر مرتبط با موضوع خودداری کنید ...
توجه: strong> مطلب ارسالی شما پس از تایید مدیریت برای همه قابل رویت خواهد بود.